![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
Template By: NazTarin.Com
نمی دونم چرا جدیدا اینجوری شدم.
پ.ن 1 : بابا بزرگم عادتشه زنگ که می زنه برا چند ثانیه نگه میداره! تصور کنین وقتی خواب باشین چقد اعصابتون به هم میریزه. منکه بدجور تپش قلب می گیرم.
پ.ن 2 : حرف کسی رو هم گوش نمیده. شایدم یادش نمی مونه! هرچقدم بش بگیم اینجوری زنگ نزد بازم میزنه!
ادامه: داشتم می گفتم، نمی دونم چرا اینجوری شدم. از اول این هفته(یعنی شنبه) تا امروز (آخه هر لحظه فک می کنم بابابزرگم قراره بیاد خونمون و انگشتشو روو زنگ نگه داره
!!!) صبحا نمی تونم راحت بخوابم!
(اکثرا صبح میاد خونمون.7:30، 8، 9. بدون اطلاع قبلی! یه چندبار هم اومد ما خونه نبودیم رفت
)همش با تپش قلب و استرس از خواب می پرم و زنگ درو قطع می کنم!
حتی زنگ تلفن هم اذیتم می کنه!
فک نکنین تا لنگ ظهر می خوابما! 6.30 یا 7 یهو از خواب می پرم
پ.ن 3 : جای خواب من توو هاله. اتاقم توسط جناب آقای برادر تصرف شده
صفحه قبل 1 صفحه بعد